در به از كه مي اين است را با هاي براي آن يك شود شده خود ها كرد شد اي تا كند بر بود گفت نيز وي هم كنند دارد ما كرده يا اما بايد دو اند هر خواهد او مورد آنها باشد ديگر مردم نمي بين پيش پس اگر همه صورت يكي هستند بي من دهد هزار نيست استفاده داد داشته راه داشت چه همچنين كردند داده بوده دارند همين ميليون سوي شوند بيشتر بسيار روي گرفته هايي تواند اول نام هيچ چند جديد بيش شدن كردن كنيم نشان حتي اينكه ول? توسط چنين برخي نه ديروز دوم درباره بعد مختلف گيرد شما گفته آنان بار طور گرفت دهند گذاري بسياري طي بودند ميليارد بدون تمام كل تر براساس شدند ترين امروز باشند ندارد چون قابل گويد ديگري همان خواهند قبل آمده اكنون تحت طريق گيري جاي هنوز چرا البته كنيد سازي سوم كنم بلكه زير توانند ضمن فقط بودن حق آيد وقتي اش يابد نخستين مقابل خدمات امسال تاكنون مانند تازه آورد فكر آنچه نخست نشده شايد چهار جريان پنج ساخته زيرا نزديك برداري كسي ريزي رفت گردد مثل آمد ام بهترين دانست كمتر دادن تمامي جلوگيري بيشتري ايم ناشي چيزي آنكه بالا بنابراين ايشان بعضي دادند داشتند برخوردار نخواهد هنگام نبايد غير نبود ديده وگو داريم چگونه بندي خواست فوق ده نوعي هستيم ديگران همچنان سراسر ندارند گروهي سعي روزهاي آنجا يكديگر كردم بيست بروز سپس رفته آورده نمايد باشيم گويند زياد خويش همواره گذاشته شش نداشته شناسي خواهيم آباد داشتن نظير همچون باره نكرده شان سابق هفت دانند جايي كجا كجاست البتّه لطفاً انكه كنن كنند وگرد همانند بشوند انها بازم پراز هشان بتوان داشتند در با كه به تو شد را شده است هم از بشم كنه كنيم ي كنند و كني ميكنم كنم داره چي تون بهم بعدا هاش بشي ميكند كرده گرچه ازش ميكنه مي‌رم كنه كرد باشه دون?د يك بگيرم شديد بزنيد نشون روى رسيد بشن بري دارم الي گه اينطوري كلي تونست دارم يه نداره بياد جور كرده بودم توي كرديد هستن اون ميشه شو بشم